سفارش تبلیغ
صبا ویژن

93/1/17
4:33 عصر

اهالی بهار, هنر مندند!

سالک

بسم الله الرحمن الرحیم

 

تا به حال به این فکر کرده اید که چرا با دیدن برخی حرکات جاندارانی چون پنگوئن, کوالا, راسو, سنجاب, خرگوش, بلبل و... توانایی تماشای این همه جذابیت, زیبایی و نمک را نداشته و عن قریب دوست دارید ایشان یا فعل شان را میل کرده و جزئی از وجود خود کنید؟ چرا دیدن سنجابی که روی دو پا ایستاده و با دو دست بلوط می خورد, یا کلوزآپ صورت خرگوشی که انگار به شخص شما خیره شده و به سرعت غذا می خورد و فک می جنباند, یا راسوی سفیدی که از موهای یک موش صحرایی پتویی گرم ونرم می سازد و زیر زمین, تخت دراز می کشد, یا بچه کوالا با آن صورت تنبل, که پس از دویدن, با یک جهش بر پشت مادر جا گرفته و بلافاصله دستانش را دور گردن او حلقه می کند, یا تلو تلو خوردن بچه پنگوئن کُرکی روی برف ها, یا بلبلی که از عشق روی گل در فصل حیاتبخش بهار, تمام نیروی خود را در حنجره ی کوچکش جمع می کند و آواز می خواند و یا نوزادی شبیه برادران پت و مت که مترصد هلالی شدن لب های شماست تا معصومانه لبخند بزند... اینقدر دل نشین است؟

 

فکر اندک بنده این اندازه قد می دهد که, اگر وجه اشتراکی بین ما نبود, هیچ درک, و احساس لذتی هم نبود, اشتراک است که موجب درک می شود, یعنی انگار این حرکات, منبعی در وجود ما دارند و افتراقاتی آنچنان فرح بخش هم, موجب جذابیت می گردد.
اگر ما و این ها و همه, دو یا چند خالق داشتیم, نمی فهمیدیمشان! می فهمیمشان به علت اشتراک و برای فهم های بهتر, انگار شباهت ها و تفاوت های ما فلش و پیکانی است به یک سمت و سو! و این اطوار و حرکات, از عالم وحدت خبر می دهند, از خالق واحد؛ که اگر هر کداممان را یکی با چینش و سلیقه ی خاص خود می آفرید, هر مخلوقی, ما را به گوشه ای از کثرت ها و تشویش ها می کشاند, هر چند تا به حال ما انسان ها این ظلم را از خود و دیگر مخلوقات دریغ نکرده ایم!

 

بزرگی می گفت: «هر کس بتواند کمکی به عالم وحدت کند, هنرمند است»؛ هم لطافت های موجود در خلقت و هم قدرت و خشونت های ظاهری آن, هر دو وحدت آفرین اند؛ زیبایی و  لطافت خلقت, به سوی جمال خدای واحد رهنماست و قدرت و صلابت آن نیز به جلال و قدرت او هدایت می کند, با این حساب, جانداران لطیف مذکور و خشن های غیر مذکور, رهنمایان به جمال و جلال خدای متعالند, و جبراً هنرمند, اما ازهنر آفرینی جبری خودمان که بگذریم, برای کمک به عالم وحدت, هم شوقناک باید بود, هم بیمناک؛ چرا که غش کردن به چپ و راستِ خوشی و ناخوشی دنیا که همان طغیان و ناامیدی است تنها, کمک به کثرت و شرک است.

 

بیم و امید, دمای وجود ما را معتدل, بهاری, فرح ناک و در رفاه[1] نگه می دارد, رفاهی که همه جنبندگان از اعتدالش لذت می برند, اما تنها زندگان حقیقی اند که به شوق بهاری شدن و از ترس عظمت و جلال دوزخ, تلاش هم می کنند(یس70)؛ و همین گروه که بویی از بهاری شدن برده اند, در هر لباس و کیشی که باشند, ربیع الانام(بهارانسان ها), امام مهدی(عج), متکامل ترین و متعادل ترین انسان عصر را, تصدیق خواهند کرد؛ پس هر وقت بهاری شدیم, هنرمندیم.

 

 

 

 

 


[1] . دمای 18تا 21 درجه.